مصاحبه با آقای مهندس وثوق
مهندس وثوق: به روح بلند بهنام سلام می دهم
این بار با مهندس اصغر وثوق همکلام شدیم، کسی که در کنار دکترمینوش مقیمی از بنیانگذاران انجمن خیریه حمایت از بیماران مبتلا به سرطان استان زنجان، مهرانه زنجان محسوب می شود. مهرانه، شاید بشود آن را مانند مهر خواند، مهر، نامی آشنا برای فلات مادری میلیون ها جوان عاشق سرزمین پارس، خاک مهردوست ایران، دیار تورانیان مهربان، آذرآبادگان هم نسل خورشید و کویریان همسایه با نور و نار و آفتاب.
برای همکلام شدن با یکی از فرشتگان روی زمین فرصتی بهتر از این به دست نمیآمد، زمانی که وی در تهران حضور داشت و مشغلههای کوچک و بزرگش برای دقایقی مجوز مزاحمت ما را صادر میکردند. همیشه برای گفت و گو با این مردان و زنان بزرگوار دلهره داریم، مبادا دلخور نشوند، سوالی نپرسیم که تصور کنند قرار است تبلیغی برای آنها صورت بگیرد، چیزی نگوییم که مبادا برای یک لحظه تصوری از بزرگنمایی در شخصیت پیش بیاید، کدام بزرگنمایی؟ ایشان مصداق بارز دلدادگی در محضر خداوندگارند و بی نیازی در نگاهشان موج میزند، با کمال متانت و صبر و آرامشی که همیشه می توانی در صورتشان پیش بینی کنی، به سوالات ما پاسخ می دهند و صداقت و آرامش در کلامشان گاه سوال کننده بی تجربه را به اشتباه می اندازد که نکند این معنی افراط در انسانیت بدهد! آری ایشان در انسانیت دچار افراط می شوند، ایشان در قفس کوچک دنیا به دنبال نور میگردند و آنقدر جست و جو می کنند که خود مظهری از نور میشوند.
این بار با مهندس اصغر وثوق همکلام شدیم، کسی که در کنار دکترمینوش مقیمی از بنیانگذاران انجمن خیریه حمایت از بیماران مبتلا به سرطان استان زنجان، مهرانه زنجان محسوب می شود. مهرانه، شاید بشود آن را مانند مهر خواند، مهر، نامی آشنا برای فلات مادری میلیون ها جوان عاشق سرزمین پارس، خاک مهردوست ایران، دیار تورانیان مهربان، آذرآبادگان هم نسل خورشید و کویریان همسایه با نور و نار و آفتاب.
– از سال ۱۳۸۵ این انجمن را تاسیس کرده اید، آیا با توجه به مشکلات زیادی که بر سر راه بوده و هست، از خلق این پروژه بزرگ ملی پشیمان نیستید؟
– هرگز، نه تنها پشیمان نیستم، بلکه به رغم تمام خستگی ها و فراز و نشیب هایی که تجربه شده است همچنان بر این باورم که راه را درست پیموده ایم و اگر عمر دوباره ای نصیب شود باز هم همین راه را طی خواهیم کرد. نزدیک به ۸ سال است که در کنار سایر خیرین وبزرگوارانی که حضورشان همیشه امیدبخش بوده در این راه قدم می زنم.
– مهرانه تا چه اندازه فرزند زنجان است و تا چه حد فرزند ایران؟
– مهرانه در بدو تولد خود چند سال سخت را پیش رو می دید، گمان می کردیم که زمان زیادی به طول خواهد انجامید تا بایستیم و برای پیشرفت بیشتر تلاش کنیم، گمان می کردیم که باید تا مدتها در حوزه جغرافیای زنجان فعال باشیم اما خیلی زود به مدد خداوند و مردم خیر و نوع دوست استان زنجان متوجه شدیم که باید این حوزه کاری را افزایش بدهیم، به ایران فکر کنیم و حتی برای ارایه خدامت در منطقه نیز آماده باشیم. با افتتاح کلینیک درمانی مهرانه و بخش رادیوتراپی مهرانه وارد این فضای حرفه ای شدیم. تنها ۶ ماه از افتتاح رادیوتراپی مهرانه زنجان می گذشت که از تهران،قزوین، گیلان، آذربایجان شرقی، کردستان و حتی جمهوری آذربایجان نیز مراجعه کننده داشتیم و با آغوش باز پذیرای بندگان خداوند بودیم و با تمام وجود برای کمک به این عزیزان اعلام آمادگی کردیم. آرمان ما از ابتدا تحقیقات وپژوهش،آموزش وپیشگیری تشخیص به موقع و درمان بود وبه لطف خداوند به اهداف خود نزدیک میشویم.
– برای روحیه داوطلبی و کارگروهی نزد جوانان زنجان چه نمره ای قایل هستید؟
– من هرگز به خود اجازه نمی دهم کمتر از ۲۰ نمره دیگری بدهم، این جوانان مومن و عاشق برای این استان بزرگ و زیبا یک نعمت ارزشمند و تاریخی محسوب می شوند. مشارکت اجتماعی مردم زنجان فوق العاده است. این شهر زیبا و تاریخی و سرشار از تمدن و فرهنگ به مصادیق بسیاری نزد مردم دنیا شناخته شده اما اگر دو مورد مهم آن را که این روزها بیشتر جا افتاده نام ببرم حتما به دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان اشاره خواهم کرد و به مهرانه زنجان که بیش از ۵۰ هزار خیر و نوع دوست که بیشتر آنها را جوانان تشکیل می دهند در این موسسه مردم نهاد عضو رسمی هستند. آنها در حوزه فرهنگی فعالیت بسیار تاریخی و زیبایی انجام می دهند. در یک مورد بیش از ۳ هزار دانشجوی زنجانی در دانشگاه های این استان به صورت داوطلب در کانون های موسوم به کانون مهر، فعالیت رسمی خود را آغاز کردند و سایرین نیز به صورت کاملا قابل قبول مشغول هستند. نمره این مردم مومن همیشه ۲۰ است.
– یکی از اهداف مهرانه زنجان، تهیه یک بانک اطلاعاتی غنی جهت بهره برداری های آماری و پژوهشی است، در این زمینه تا چه حد پیشرفت حاصل شده است؟
– متاسفانه در این مورد پیشرفت زیادی نداشته ایم دلیل این موضوع هم مشغله های فراوان در جریان ساخت و ساز و افتتاح مرکز درمانی بوده است، بابت کلینیک و ساختمان سازی خیلی درگیر بودیم و تمام وقت ما به این مهم اختصاص پیدا کرده بود اما حتما در این حوزه پیشرفت خواهیم کرد و مشخص است که آرزو داریم بدون هیچ منت و چشمداشتی این اطلاعات ارزشمند آماری را در اختیار سایر همکاران و انجمن ها بگذاریم.
– با توجه به مشکلات عدیده مالی که همیشه بر سر راه بزرگانی چون شما بوده است، آیا محدودیت های سنی، ملیتی یا قومی در پذیرش بیماران در مهرانه زنجان وجود دارد؟
– به هیچ وجه هیچ محدودیتی نداریم، هر بیماری که به مرکز ما مراجعه می کند بنده خدا است و ما خدمتگذاربیماران مبتلا به سرطان هستیم. هیچ تقدم و تاخری در کار نیست، ما اخیرا یک بیمار از جمهوری آذربایجان داشتیم و خدا را شکر بعد از آن که سلامتی وی به دست آمد و قرار بر ترخیص شد بدون دریافت مبلغی وی را به خانه و زادگاهش بدرقه کردیم. ملیت این همنوع عزیز برای ما اهمیتی نداشت و با او مثل سایرین برخورد کردیم و در خدمت او بودیم.
– سال ۱۳۹۴ برای مهرانه زنجان، سال آموزش و پیشگیری در مهرانه است. در این خصوص لطفا بیشتر توضیح دهید.
– بعد از ۸ سال در حوزه جذب بیماریان و امداد رسانی کم کم این جرات را پیدا کردیم که وارد حوزه پیشگیری و نجات افراد سالم بشویم. این برای ما یک جهش بزرگ و موفقیتی عظیم بود. با ۳ رویکرد مهم وارد این عرصه شدیم، نخست تحرک و ورزش که به صورت ورزش همگانی در دستور کار قرار گرفت، دوم جلوگیری از مصرف دخانیات و تلاش برای آگاهی رسانی به عموم مردم درباره خطرات هولناک قلیان و سیگار و سوم تلاش برای تغییر نگرش مردم نسبت به امر مهمی به نام “تغذیه درست”. در همین راستا به سمت دانشگاه ها رو آوردیم، دانشگاه زنجان، دانشگاه آزاد زنجان، دانشگاه علوم پزشکی و تحصیلات تکمیلی زنجان در کنار ما ایستادند و خیالمان از حضور این عزیزان در این پروژه مقدس و ملی راحت شد. به صورت کانالیزه و مشخص و هدفدار پیش رفتیم و در این مدت اتفاقات خوبی رخ داده است و به آینده نیز بسیار امیدواریم. کلاس های آموزشی برگزار شد و خیرین در این کلاس ها حضور یافتند. بسیاری از این دانشجویان تحصیلکرده و بزرگوار با حضور در اماکن عمومی برای خانواده ها سخنرانی خواهند کرد. مثلا وارد پارک ها می شد و برای خانواده ها دقایقی حرف می زنند و اطلاع رسانی می کنند.
– درباره بهنام دهش پور، چه حرفی دارید؟ آیا روحیه موسوم به “دهش پوری” در مهرانه زنجان نیز موج می زند؟
– در اولین ملاقاتی که با پدر بزرگوار بهنام دهش پور داشتم دو موضوع برایم کاملا مشخص شد، از قبل به این موارد اشراف داشتم اما در ملاقات با ایشان با همه وجود به این مفاهیم ایمان آوردم، اول این که خیلی از آدمها با مرگ خود زندگی می آفرینند، در تاریخ سرزمین عزیزمان مثالهای زیادی از این دست داشته و داریم اما نمونه عینی این حقیقت، روح بلند بهنام دهش پور است، کسی که با رفتنش و با باقی گذاشتن میراث پاکش بسیاری از دردهای سخت و طاقت فرسا را از جان های انسانها زدود و از بین برد. دوم این که پدر بهنام دهش پور به من گفت، بهنام در آخرین روزهای زندگی خود گفته است “جایگاه خودم را در آن سوی زندگی مشاهده می کنم” و من باور کردم که انسان ها می توانند به مرحله ای از رشد برسند که جایگاه اعلای خود را پس از مرگ مشاهده کنند. پرده ها از مقابل چشم انسان برداشته می شود و بصیرت به دیدگان برخی از انسان های بزرگ وارد می شود. بهنام دهش پور این چنین بود و این چنین زیست. من هم از زندگی و هم از مرگ بهنام ، درس زندگی گرفتم. بر خود وظیفه و فرض می دانم به روح بزرگ و بلند بهنام دهش پور سلام بفرستم و آرزو کنم تمام کسانی که در موسساتی مانند بهنام دهش پور فعال هستند در زندگی خود موفق باشند و خداوند از همه ما این خدمات را قبول کند.