سبد خرید شما خالی است.

ماموریت سازمانی موسسه خیریه

بهنام دهش پور


مبارزه با سرطان در تمامی عرصه ها و حمایت از بیماران به دور از هرگونه تبعیض

افتخارات بهنام

ارتباط با ما

تهران، خیابان شریعتی،بالاتر از پل رومی، کوچه عاج ، پلاک ۷

معلمی پایان ندارد(گفتگو با خانم سجادیان)

فرارسیدن دوازدهم اردیبهشت #روز_معلم را به جامعه آموزگاران و معلمان پرتلاش ایران و همه معلمان داوطلب و همراه با #موسسه_خیریه_بهنام_دهش_پور شادباش می‌گوییم.«رباب سجادیان» معلمی است که در نزدیک به ۴۰ سال خدمت خود در زمینه تدریس و تربیت و پرورش فکری و روحی فرزندان ایران زمین،تلاش های قابل ستایشی داشته است.درگذشت دختر جوانش بر اثر بیماری سرطان، مسیر زندگی او را تغییر داد وپس از آن داوطلبانه به خانواده بزرگ بهنام دهش پور پیوست.مصاحبه و خاطرات خواندنی این معلم گرامی را که از سال ۱۳۸۷ تاکنون در واحد «هزینه تحصیلی» همراه و یاور ما در موسسه است، در ادامه بخوانید.

لطفا خودتان را معرفی فرمایید.

در آذر ماه سال ۱۳۲۳ در خانواده ای فرهنگی و مقید به اصول متولد شدم. در اصفهان دوران ابتدایی را گذراندم و دوران متوسطه را در دبیرستان بهشت آیین که می توان گفت معروفترین دبیرستان دخترانه اصفهان بود با رتبه عالی در رشته طبیعی(تجربی) در سال ۴۲ به پایان رساندم.

بلافاصله با موفقیت در کنکور تربیت معلم دوران یک ساله آموزشی این مرکز را طی کرده و به عنوان معلم رسمی در وزارت آموزش و پرورش مشغول کار شدم. سال ۱۳۴۳ به علت علاقه وافری که به تاریخ داشتم با اینکه دیپلمم تجربی با رتبه خیلی خوب بود، اما در کنکور سراسری سال ۱۳۴۸ که اولین سال شروع کنکور سراسری برای ورود به دانشگاه بود شرکت کرده و رتبه پنجم را در کنکور انسانی و رشته تاریخ بدست آوردم. ۴ سال دوران لیسانس را در دانشگاه اصفهان طی کرده و با اخذ درجه لیسانس در دبیرستانهای اصفهان به عنوان دبیر تاریخ ادامه کار دادم.

سال ۱۳۷۳ پس از ۳۱ سال کار بازنشسته شدم( چون یک سال تربیت معلم هم جزو سابقه به حساب می آمد) اما همچنان و بدون وقفه، هفته ای تا ۲۴ ساعت در مدارس دولتی( به صورت حق التدریس) و در مدارس غیرانتفاعی به تدریس ادامه می دادم.

سال ۱۳۷۷ به دلیل تحصیل فرزندانم در دانشگاههای تهران به این شهر آمده و در تهران هم تا سال ۱۳۸۶ همچنان به تدریس اشتغال داشتم.

-انگیزه شما از انتخاب شغل معلمی چه بود؟

انگیزه من از انتخاب این شغل علاقه ام به تدریس و اگر موفق بوده باشم آموزش و پرورش فرزندانی بوده است که تقریبا در ۴۰ سال خدمت در این راه سعی وافر داشته ام. ۳۰ سال از خدمتم را به کار تدریس و ده سال را در مقام معاونت دبیرستان به امر پرورش روحی دانش آموزان آنچه از عهده ام بر می آمد انجام وظیفه کردم.

-خاطره ای دلپذیر از دوران تدریس خود برایمان می گویید.

خاطره ها فراوان است اما در ارتباط با دانش آموزان اینکه در کلاس چهارم دبیرستان که سال دیپلم دانش آموزان بود. دانش آموزی داشتم که هرزمان برای پاسخگویی درس می آمد تا سوال کنم و جواب دهد مرتب از سرانگشتانش عرق می چکید( از شدت ترس و استرس) چون معلم سخت گیری بودم اما شغل معلمی، گفته اند که شغل انبیاست به این دلیل که اولین ممیزه برای این شغل صبوری و تحمل است و علاقه به تدریس. پس فرد علاقمند به معلمی باید اینجوری باشد تا این دو صفت در او تجلی یابد و در این راه موفق شود

-چگونه با موسسه آشنا شدید؟

ثمره زندگی من دو فرزند بوده است. پسرم پژمان و دخترم لاله.

دخترم لاله رشته دندانپزشکی را در دانشگاه شهید بهشتی به پایان رساند و چون ازدواج کرد راهی کانادا شد.در آنجا هم دوران تکمیلی دندانپزشکی را ادامه داد و موفق به دریافت درجه دکترای دندانپزشکی از دانشگاه تورنتو شد و به عنوان دانشجوی ممتاز با گرفتن مدال افتخار جراح دندانپزشک را در گروه جراحان دندانپزشک کانادا به دست آورد.

اما در حین گذراندن این دوران مبتلا به بیماری سرطان( غده فوق کلیوی) شد و پس از دو سال و نیم دوران سخت بیماری و کوشش پزشکان کانادا برای نجات او و اعمال جراحی های متعدد، سرانجام در تاریخ دهم تیر ماه ۱۳۸۷ روح بزرگ و پربارش پرواز کرد و به خدا پیوست. پس از پرواز لاله نازنینم بود که غم و اندوه از دست دادنش مرا به سوی این موسسه کشاند. در مهر سال ۱۳۸۷ به موسسه مراجعه کردم و با خانم خوشخونژاد در مورد اینکه علاقمندم خیریه ای را به نام دخترم تاسیس کنم و مراحل انجام این کار سوال کردم و پس از صحبت و گفتگو به این نتیجه رسیدم که بهتر است در همین موسسه خواسته خود را پیاده کنم. هم به صورت اسپانسر هم داوطلب خدمت.

درخواستی نوشتم و متذکر شدم که دبیر بازنشسته هستم. دو روز بعد پس از اعلام آمادگی سرکار خانم آزاد با من تماس گرفتند و از آن پس افتخار همکاری و همراهی با ایشان  و موسسه را در واحد هزینه تحصیل یافتم.

پسرم نیز با تحصیل در دانشگاه صنعتی اصفهان موفق به دریافت مهندسی برق. در دانشگاه خواجه نصیر کارشناسی ارشد مخابرات و در دانشگاه علامه طباطبایی موفق به دریافت کارشناسی ارشد مدیریت و برنامه ریزی ( آی تی) شد. او هم مدت کوتاهی افتخار و سعادت همکاری و همراهی در این موسسه محترم موسسه بهنام دهش پور را داشته است.

-در مورد واحد هزینه تحصیلی و خدماتی که ارائه می شود توضیح بفرمایید.

واحد هزینه تحصیلی یکی از واحدهای موسسه خیریه بهنام دهش پور است. این واحد فرزندان مبتلا به سرطان و همچنین فرزندانی که خود به این بیماری مبتلا هستند و تحت پوشش حمایتی موسسه قرار می گیرند را با معرفی واحد مددکاری می پذیرد و از سال اول دبیرستان تا پایان دوران دبیرستان و با ادامه تحصیل در دانشگاه تا پایان دوران کارشناسی آنها را پشتیبانی می کنند.

دانش آموزان به صورت ترمی در سال دوبار پس از پایان هر ترم و دانش آموز با ارایه کارنامه مبلغی را جهت کمک به خانواده برای موارد آموزشی دریافت می کند. البته در شروع سال تحصیلی مبلغی به عنوان هدیه شروع سال تحصیلی(برای لوازم التحریر و فرم موسسه) و در نوروز هر سال مبلغی به عنوان عیدی به دانش آموزان تعلق می گیرد.

در مورد دانشجویان:

اگر در دانشگاه دولتی موفق به ورود شده باشند جهت هزینه خوابگاه اگر شهرستانی و یا در شهرستان قبول شده باشند و یا هزینه رفت و آمد ماهیانه ۳۵۰۰۰۰۰ ریال و اگر با کنکور در دانشگاه های آزاد و پیام نور یا شبانه پذیرش شده باشند مبلغ ۱۰۰۰۰۰۰۰ ریال برای کارشناسی و مبلغ ۵۰۰۰۰۰۰ ریال برای کاردانی پرداخت می گردد.

و اگر بدون کنکور و با نام نویسی، رشته ای را در دانشگاههای آزاد علمی کاربردی و مراکز آموزشی انتخاب کرده باشند،برای کارشناسی ۵۰۰۰۰۰۰ ریال و کاردانی ۲۵۰۰۰۰۰ ریال سقف پرداختی برای شهریه دانشجو است. البته موارد ذکر شده برای هر ترم دانشجوست یعنی هر نیمسال

قابل ذکر است که مکرر به خانواده ها و خود فرزندان اعلام می شود که معدل نباید از ۱۴کمتر باشد و این مورد در بعضی از دانش آموزان حتی به قطع پشتیبانی منجر شده و نتیجه مطلوب هم گرفته ایم یعنی کارنامه بعدی معدل ارتقا یافته و بار دیگر حمایت را ادامه داده ایم.

-سپاس برای وقتی که گذاشتید و کلام آخر؟

تلاش برای جذب اسپانسر و حامی برای هزینه تحصیلی یکی از اهداف و فعالیت امروز من است. ورود و فعالیت من در موسسه توانست تا حدودی غم جانگاه از دست دادن دخترم را قابل تحمل کند. با عشق و علاقه در این راه خدا تواناییم دهد که ادامه دهم.

دیدگاهتان را بنویسید